English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3252 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
synonym U کلمه مترادف
synonyms U کلمه مترادف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
synonym U کلمه مترادف کلمه هم معنی
synonyms U کلمه مترادف کلمه هم معنی
Other Matches
hyphens U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph U نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
allo U مترادف
corresponding U مترادف
synonyms U مترادف
correspoundent U مترادف
synonymous U مترادف
synonym U مترادف
synonymy U مترادف نویسی
equivalents U مترادف هم معنی
equivalent U مترادف هم معنی
book keeping by double e. U دفترداری مترادف
synonyms U واژه مترادف
synonym U واژه مترادف
worded U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
synonyms U لفظ مترادف هم معنی
synonym U لفظ مترادف هم معنی
synonym antonym test U ازمون واژههای مترادف-متضاد
least significant bit U رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefix U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large U چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
augmented U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
worded U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augments U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augment U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
markers U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Persian rug U [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another U یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift U جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
alliterate U اوردن کلمات با صدای مترادف مثل :sun the was whensoft season summer in
synonymize U الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
hypertext U روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
syllables U جزء کلمه مقطع کلمه
syllable U جزء کلمه مقطع کلمه
lsb U رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
softest U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softer U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
soft U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
capital consumption allowance U کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
it is another name for U نام دیگری است برای ......با....مترادف است
word U کلمه
parol U کلمه
exactly <adv.> U کلمه به کلمه
to the letter <adv.> U کلمه به کلمه
verbatim <adv.> U کلمه به کلمه
verb U کلمه
faithfully <adv.> U کلمه به کلمه
MOT U کلمه
MOTs U کلمه
letter for letter <adv.> U کلمه به کلمه
verbs U کلمه
word for word <adv.> U کلمه به کلمه
worded U کلمه
road sense U کلمه
word for word U کلمه به کلمه
password U کلمه رمز
falderol U کلمه بی معنی
qualifiers U کلمه توصیفی
fallal U کلمه بی معنی
etymon U ریشه کلمه
keyword U کلمه کلیدی
instruction word U کلمه دستورالعمل
hyphenation U تقسیم کلمه
half word U نیم کلمه
function word U کلمه دستوری
ghost word U کلمه غیرمصطلح
word processor U کلمه پرداز
word processors U کلمه پرداز
fullword U تمام کلمه
full word U کلمه کامل
full word U تمام کلمه
qualifier U کلمه توصیفی
doubleword U کلمه مضاعف
chain U از کلمه قبلی
chains U از کلمه قبلی
fix U که اندازه کلمه
watchwords U کلمه رمزی
oath U کلمه قسم
oaths U کلمه قسم
code word U کلمه رمز
code words U کلمه رمز
watchword U کلمه رمزی
verbatim U کلمه بکلمه
formative U کلمه مشتق
graphs U هجای کلمه
graph U هجای کلمه
ablaut U تصریف کلمه
adverbum U کلمه بکلمه
alphabetic word U کلمه الفبایی
double word U کلمه مضاعف
passwords U کلمه رمز
data word U کلمه داده
control word U کلمه کنترل
computer word U کلمه کامپیوتری
cliche U کلمه مبتذل
fixes U که اندازه کلمه
pass U کلمه عبور
passed U کلمه عبور
passes U کلمه عبور
catchword U کلمه راهنما
word processing U پردازش کلمه
word length U درازای کلمه
choice of words U کلمه بندی
word choice U کلمه بندی
wording U کلمه بندی
diction U کلمه بندی
reserved word U کلمه محفوظ
verbiage [American English] U کلمه بندی
parts of speech U اقسام کلمه
word mark U علامت کلمه
vocable U کلمه صوتی
trisyllable U کلمه سه هجائی
triliteral U کلمه سه حرفی
toneme U کلمه متشابه
word mark U نشان کلمه
word length U طول کلمه
the root of a word U اصل کلمه
word time U زمان کلمه
tessera U کلمه عبور
wordmonger U کلمه پرداز
letter perfect U کلمه بکلمه
mosul U نکته کلمه
literatim U کلمه بکلمه
machine word U کلمه ماشین
memory word U کلمه حافظه
numeric word U کلمه عددی
prickleback U کلمه ماهی
word processing operator U متصدی پردازش کلمه
word processing society U انجمن پردازش کلمه
chutes U مخفف کلمه پاراشوت
chute U مخفف کلمه پاراشوت
phrased U کلمه بندی کردن
word processing program U برنامه پردازش کلمه
phrases U کلمه بندی کردن
word oriented computer U کامپیوتر کلمه گرا
polysyllables U کلمه چند هجایی
polysyllable U کلمه چند هجایی
word processing center U مرکز پردازش کلمه
phraseology U کلمه بندی انشاء
word processing supervisor U نافر پردازش کلمه
initials U حرف اول کلمه
initialling U حرف اول کلمه
expression U ابراز کلمه بندی
phrase U کلمه بندی کردن
initialled U حرف اول کلمه
initialing U حرف اول کلمه
initialed U حرف اول کلمه
initial U حرف اول کلمه
mnemonic U استاندارد اختصار کلمه
wps U انجمن پردازش کلمه
central U کلمه با طول کوتاه
word of mouth U صدای کلمه شفاهی
word processing system U سیستم پردازش کلمه
keyword in context U کلمه کلیدی در متن
qualificative U کلمه یا عبارت توصیفی
reiterative U کلمه دال برتکرار
folk etymology U کلمه سازی توده
password U اسم شب کلمه عبور
end spell U خاتمه هر کلمه رمز
septet U کلمه هفت بیتی
passwords U اسم شب کلمه عبور
stand alone word processor U کلمه پرداز خودکفا
quadrisyllable U کلمه چهار هجائی
fixed word length U کلمه با طول ثابت
psw U کلمه وضعیت پردازنده
kwic U کلمه کلیدی در متن
in the p sense of the word U بمعنی واقعی کلمه
morpheme U بسیط کلمه واژک
octet U کلمه هشت بیتی
pease U جمع کلمه pea
phrasal U مربوط به کلمه بندی
program status word U کلمه وضیت برنامه
program status word U کلمه وضعیت برنامه
status word U کلمه وضعیت نما
disyllable U کلمه یاقافیه دوهجایی
connective U کلمه ربط یا عطف
commie U مخفف کلمه communist
channel status word U کلمه وضعیت مجرا
channel command word U کلمه فرمان محرا
triphthong U کلمه یا حرف سه صوتی
catachresis U استعمال غلط کلمه
Recent search history Forum search
1frangible
1postside
1tink and grow rich
2مهرآسا
1معنی‌‌‌‌‌‌کلمه‌ی‌عشرت
1Evolution
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1I am good with figures,how about you?
1primatology
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com